خدا جونم دوست دارم
مامایی جونم چند روز که همراه بابا مشغول خونه تکونی هستیم عزیز مامان من که زیاد نمی تونم کار کنم چون به خاطر سلامتی داداشی نباید زیاد خم و راست بشم بابا کلی تو این چند روزه خسته شده قربون روی ماهت الان خونه مامانی هستی زنگ زدم گفت خوابیده زندگی حتی یک لحظه بدون پسرم صفا نداره داریم خونه رو اماده میکنیم برای عید خیلی خوشحالم چون آرینم داره میاد کنار ما حالا مامان 3 تا پسر داره همیشه چون یک داداشی مهربون داشتم و واقعا دوسش داشتم و دارم دوست داشتم اولین بچه ام پسر باشه که خدا جونم لطف کرد عزیزمو بهم داد حالا یک پسر ناز نازی دیگه هم دارم مامانی امیدوارم بتونیم درست تربیتتون کنیم من از خدا می خوام پسرهام صالح باشن ...همین جا به خدا میگم خدا جونم بزرگیتو شکر....خیلی دوست دارم....خدا جونم کمکمون کن اون طوری که دلمون می خواد بچه ها مونو تربیت کنیم