امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره
ارينارين، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

امیرعلي و ارين فرشته هاي اسموني

تولدت مبارک مهربونم دوست دارم یک دنیا

عزیزمامان ببخشید با تاخیر می نویسم اونقدر دق دقه دارم می خوام بنویسم چون از صبح که میشه مشغول کار میشم و‌شبم خسته ام نمیشه هروز بنویسم برات عزیزم از خداوند سپاسگزارم که تو رو به من دادو خدا روشکر می کنم خیلی دوست دارم عشق و‌نفس و زندگی میشه در شما دو تا خلاصه کرد هم من و هم بابا عاشقتون هستیم  تولدت مبارک مهربونم    ...
22 خرداد 1397

خونه مامان عسل

سه شنبه رفتم پیش خانم منصوری معلم مهربونت ازش پرسیدم برای چهارشنبه اجازه گرفتم بریم پیش مامان عسل. سه شنبه عصر داداش متین اومد دنبالمون با هاش اومدیم پیش مامان عسل حالام که اینجایم می پرسین. کی میریم خونه نمی شه بیشتر بمونیم منم میگم داداش باید بره مدرسه خلاصه دو تا جوجه خوشکل دارم که با دنیا عوضشون نمی کنم خیلی دوستون دارم نفس و عشق مامان هستین در ضمن امیر نمی دونم چی کار کردی که انقدر خانم منصوری دوست داره میگه پسر خیلی ساکت و مهربونیه خدا رو شکر می کنم که دو تا پسر مهربون دارم که اونقدر هم هوامو دارین [img:AgADBAADMa8xG5GjCVP8iIcjt-yOIgkHmhoABIOHEUp3ncfWJDoBAAEC] [img:AgADBAADL68xG5GjCVMFy-Isj2BrPiZ3kRoA...
10 ارديبهشت 1397

1/1/97

اینجا عید امسال که رفتیم پیش مامانی همیشه عید خونشون میرفتیم اما امسال اومدیم خونه ابدیش روزهای سختی رو می گذرونیم مادر ...
25 فروردين 1397

رفتن مامانی مهربون

امیرو آرین مامان تصمیم گرفتم باز شروع کنم به نوشتن اگر چه از لحاظ روحی حال مناسبی ندارم چون یادم وقتی براتون می نوشتم یک عشقی کنارم بود که همیشه همراهیم می کرد و شما رو خیلی دوست داشت حیف که آسمونی شد رفت پیش خدای خودش من که یک لحظه هم از یادم نمیره مامانی که شاید تو بیشتر نوشته هام میومدم مادری که همه جا تو قلبم باهاش زندگی می کنم امیدوارم بتونم مثل مامانی مامان خوبی براتون باشم عزیزای دلم خیلی دوستون دارم و خوشحالتون هستم در کنارتون هستم و بزرگ شدنتونو میبینم ...
25 فروردين 1397

پدر

سلام پسرهاي مامان  خوشگلهاي مامان امروز داشتم تلگرام ميديدم يكي از دوستان اهنگ پدر مازيار فلاحي رو گذاشته بود ميدوني عزيزاي مامان اون موقع بود كه زدم زير گريه دلم خيلي براي باهاجي تنگ شده خيلي ان شالله خدا همه پدر و مادر ها رو براي بچه ها نگه داره منم يك باباي مهربون داشتم كه هميشه جاش تو قلبمه و هميشه ارزوم بود باز دوباره اون روزها بر مي گشت روزهاي طلايي زندگي كه قدرشو ادم تا بزرگ نشه نمي فهمه البته وقتي باباجي فوت كرد من 12 سالم بود و بعد اون يك مادر مهربون برام هم پدر بود هم مادر😭😭😭😭واز خداوند براي پدرم طلب امرزش ميكنم و هميشه دوسش دارم و از خداوند براي مادرم سلامتي خواستارم  و اميدوارم كه براي شما گل پسرهاي مهربون خدا  باب...
4 تير 1395

تولدت مبارك عزيز دلم

عشقم جونم نفسم تولدت مبارك قربونت برم الهي صد بيست ساله بشي هيچوقت غمتو نبينم ديروز با بابا رفتيم بتمن خريدم خودت به بابايي گفتي من بتمن مي خوام براي منو ارين بخر عزيز دل مامان هر روز كه مي گذره  بزرگ شدنتو ميبينم عشق مي كنم ارزوهاتم موقع كيك بريدنت خيلي قشنگ بود از خدا مي خوام اول سلامتي به تو داداشي بده بعدشم هر چي دوست داري عزيزم دوست دارم عشقم 
16 خرداد 1395